زهر و عسل

زهر و عسل

زهر و عسل

زهر و عسل

زهر و عسل
زهر و عسل
ﺖﺒﺛ ﻩﺪﺷ ﺭﺩ ﺩﺎﺘﺳ ﻰﻫﺪﻧﺎﻣﺎﺳ ﺕﺭﺍﺯﻭ ﮓﻨﻫﺮﻓ ﺩﺎﺷﺭﺍ
تبلیغات در سایت ما تبلیغات در سایت ما تبلیغات در سایت ما
ﺕﺎﻋﻮﺿﻮﻣ
ﻮﻴﺷﺭﺁ
ﻰﻧﺎﺒﻴﺘﺸﭘ ﻦﻳﺎﻠﻧﺁ
ﺭﺎﻣﺁ
ﻥﺎﮔﺪﻨﺴﻳﻮﻧ
ﻰﺠﻨﺳﺮﻈﻧ
ﻮﺠﺘﺴﺟ
ﺪﻳﺪﺟ ﻦﻳﺮﺗ ﺐﻟﺎﻄﻣ
ﺕﺎﻧﺎﻜﻣﺍ ﻰﺒﻧﺎﺟ
ﺕﺎﻐﻴﻠﺒﺗ
قالب گراف
ﺮﻫﺯ ﻞﺴﻋ

 زهر و عسل

مرد خیاطی کوزه ای عسل در دکانش داشت.یک روز می خواست دنبال کاری برود. به شاگردش گفت:این کوزه پر از زهر است!مواظب باش آن را دست نزنی!شاگرد که می دانست استادش دروغ

می گوید حرفی نزد و ...

استادش رفت.شاگردهم پیراهن یک مشتری را بر داشت و به
دکان نانوایی رفت و آن را به مرد نانوا داد و دو نان داغ و تازه  گرفت و
بعد به دکان برگشت و تمام عسل را با نان خورد و کف دکان دراز کشید.خیاط
ساعتی نگذشته بود که بازگشت و با حیرت از شاگردش پرسید:چرا خوابیده ای؟
شاگرد ناله کنان پاسخ داد: تو که رفتی من سرگرم کار بودم،دزدی آمد و یکی از پیراهن ها را دزدید و رفت.وقتی من متوجه شدم،از ترس تو، زهر توی کوزه را خوردم و دراز کشیدم تا بمیرم و از کتک خوردن و تنبیه آسوده شوم!


تعداد بازديد : 678
دو شنبه 21 / 8 / 1390 ساعت: 16:23
نویسنده:
نظرات(0)
می پسندم نمی پسندم
ﺖﺴﻴﻟ ﺕﺎﺤﻔﺻ
تعداد صفحات : 59
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 59 صفحه بعد
ﻩﺭﺎﺑﺭﺩ ﺎﻣ
ﺐﻟﺎﻄﻣ ﻰﻓﺩﺎﺼﺗ
ﺩﻭﺭﻭ ﻥﺍﺮﺑﺭﺎﻛ
ﺖﻳﻮﻀﻋ ﻊﻳﺮﺳ
ﻝﺩﺎﺒﺗ ﮏﻨﻴﻟ ﺪﻨﻤﺷﻮﻫ
ﮏﻨﻴﻟ ﻥﺎﺘﺳﻭﺩ
ﻯﺎﻫﺪﻧﻮﻴﭘ ﻪﻧﺍﺯﻭﺭ
ﻪﻣﺎﻧﺮﺒﺧ
ﻦﻳﺮﺧﺁ ﺕﺍﺮﻈﻧ ﻥﺍﺮﺑﺭﺎﻛ